پیش از آن که به مبحث ارث اشاره کنیم، لازم است با مفهوم دیگری به نام طبقات ارث آشنا شویم. در واقع اینکه ارث بر چه مبنایی تقسیم میشود و چه کسانی بر دیگران اولویت دارند، مواردی هستند که با توجه به طبقات ارث تعیین میشوند.
نحوه تقسیم کردن ارثیه
طبقات ارث
در قانون ارث، با توجه به اهمیت خانواده و نزدیکان متوفی، دستهبندی صورت گرفته است که به طبقات ارث معروف است. بر اساس این طبقهبندی تا زمانی که شخصی حتی یک نفر در هر طبقه وجود داشته باشد، طبقه بعدی ارث نمیبرد. این طبقات به شکل زیر است:
پدر و مادر و فرزند و نوه، نتیجه و…
اجداد، برادر و خواهر و فرزندان آنها
عموها، عمهها، داییها، خالهها و فرزندان آنها
در طبقه اول همه با هم ارث میبرند ولی در طبقات دو و سه، دو درجه وجود دارد، در واقع تا زمانی که درجه اول وجود دارد، فرزندان آنها که درجه دو محسوب میشوند، ارث نمیبرند.
انحصار وراثت
اصطلاح رایجی که در تقسیم ارث همه ما با آن آشنا هستیم، گواهی انحصار وراثت است. در واقع فرآیند تقسیم ارث باید به صورت قانونی و در مراجع رسمی صورت بگیرد. با این توضیح که اموال متوفی پس از فوت او برای هزینههای کفن و دفن، پرداخت دیون و عمل به وصیت خرج میشود. اموال باقی مانده پس از تعیین کامل ورثه با نشر آگهی در روزنامه که به انحصار ورثه مشهور است و دریافت گواهی مربوط به آن، بین ورثه تقسیم میشود. گواهی انحصار وراثت از مراجع حل اختلاف دریافت میشود.
هزینه انحصار وراثت
امور اداری مستلزم پرداخت هزینه است. مسئلهای که مورد توجه قرار میگیرد، این است که در اموری که چند شخص به طور مشترک در آن نفعی دارند، چه کسی باید هزینه را پرداخت کند. این امر در مورد ارث نیز صادق است. در واقع پیش از انجام انحصار وراثت، هیچ یک از ورثه حق دخل و تصرف در مال الارث را ندارند، بنابراین، پیگیری این امر و پرداخت هزینههای مربوط به آن به عهده چه کسی است؟
در پاسخ باید گفت، تمامی ورثه نسبت به سهم الارث خود در پرداخت هزینههایی مانند انحصار وراثت یا مالیات بر ارث مسئول هستند.
برای اینکه کارهایی قانونی شما در دادگاه به سریعترین روش ممکن پیش برود میبایست به نکاتی توجه کنید که تا کارهای شما با سرعت بیشتری انجام شود، از جمله این موارد نحوه صحبت کردن در دادگاه و برخورد با قاضی پرونده میباشد،شما باید به نحوی سخن بگوئید و طوری رفتار کنید که قضات بتوانند بهترین تصمیم را بگیرند.
یکی از مواردی که باید بدان توجه کرد همین نوع گویش میباشد که شما را تا حد زیادی میتواند شما پیروز میدان کند و اگر این مهارت را نداشته باشید ممکن است همه چیز را واگذار کنید.
به هر حال در ادامه به نکات حائز اهمیت نسبت به این موضوع خواهیم پرداخت:
نباید به محض مراجعه به دادگاه وارد اتاق های مجاور شوید و سوالات خود از کارکنان اتاق بپرسید،این اتاق ها مختص جمع آوری اطلاعات و بررسی پرونده های مختلف میباشند.
نکته شماره2
به هیچ عنوان با هیچ یک از اعضای مشغول به کار در دادگاه با تندی و بد خلقی رفتار نکنید.
نکته شماره3
.هر یک از کارکنان دادگاه باتوجه به تجربه و اطلاعات شخصی خود میتوانند شما را راهنمایی کنند و لذا سخنان آنان به این معنا نیست که حتما همان کار را انجام دهید در این صورت ممکن است پرونده شما دچار پیچیدگی شده و حتی نتوانید به حق خود برسید.
نکته شماره4
بعد از مراجعه به دادگاه به هیچ وج با تلفن خود کار نکنید و حتی الامکان آن را هم خاموش کنید.
نکته شماره5
اصلا و ابدا زمانی که در سالن انتظار دادگاه نشسته اید از مشاوره های دیگران استفاده نکنید ممکن است در چارچوب قانون شما را فریب داده و از شما سو استفاده کنند.
نکته شماره6
زمانی که قاضی مجوز ورود به اتاق را نداده نباید سر خود وارد اتاق شوید و حتما هنگام صحبت کردن ابتدا بگذارید شخص مقابل صحبتش را تمام کند سپس شما شروع به دفاع از خود کنید،این امر در تصمیم گیری نهایی قاضی بسیار حائز اهمیت است.
نکته شماره7
زمان خروج از اتاق دفاعیه درب را به طور کامل ببندید و تلاش نکنید که با نیمه باز گذاشتن درب به سخنان آنان گوش دهید.
نکته شماره8
از اندام خود برای فراخونی منشی و سایر کارکنان استفاده نکنید و با لحنی بسیار مودبانه درخواست خود را با آنان بگوئید.
نکته شماره9
به هیچ وج دنبال یافتن نزدیکان قاضی و یا راه ارتباطی با او نباشید این عمل در تصمیم گیری نهایی پرونده شما بسیار تاثیر میگذارد.
نکته شماره10
سوالات خود را قاضی آن هم در شرایط سالن دادگاه نپرسید و اجازه بدید که قاضی بعد از برگشت به اتاق خویش و مشرف شدن بر محکمه سوال شما را پاسخ دهد.
بازدید: 14
+ نوشته شده در چهارشنبه 23 آذر 1401 ساعت 15:53 توسط mohsen
| ارسال نظر
همانطور که به احتمال زیاد میدانید در قانون ما حق طلاق در اصل برای مرد است و طلاق به جز با خواست وی صورت نمیگیرد. اما قانونگذار برای جلوگیری از نقض حقوق و ورود آسیب به زن، تدابیری اندیشیده که یکی از آنها استناد به مصادیق عسر و حرج در زندگی مشترک است. عسر و حرج در لغت به معنای مشقت و سختی است. بنابراین عسر و حرج در اصظلاح به این معناست که زندگی زناشویی به وضعیتی درآید که ادامه ی زندگی را برای زوجه با مشقت همراه کند.لطفا در ادامهی مطلب “طلاق زن از شوهر معتاد” با توضیحات وکیل پایه دادگستری برای درک هر چه بهتر موضوع همراه باشید.
یکی از روشهای طلاق زن بر اساس قانون، طلاق عسر و حرجی است. در این نوع از طلاق، زن باید با اثبات عسر و حرجی که در طول زندگی مشترک با آن مواجه شده است، برای طلاق اقدام نماید. در قوانین مربوط به حقوق خانواده مانند قانون مدنی، قانونگذار از برخی مصادیق عسر و حرج زن نام برده است. زوجه با اثبات آنها میتواند حق طلاق را از آن خود کند.
در ابتدای مطلب باید در نظر داشته باشید که عسر و حرج زمانی میتواند به عنوان مجوز زن برای طلاق به حساب بیاید که در محضر قاضی دادگاه اثبات شود.
اما اثبات عسر و حرج چگونه و با چه شروطی محقق میشود؟
۱- اولین شرط این است که دلیل عسر و حرج زن در زمان اقامه دعوی هم موجود بوده و از بین نرفته باشد. (فعلیت داشته باشد.)
۲- دومین شرط عبارت است از اینکه دلیلی که خانم به عنوان مصداق عسر و حرج مطرح نموده، عرفا زیانبار و غیرقابل تحمل باشد. (نوعیت داشته باشد.)
3- شرط سوم این است که ادعای زوجه در دادگاه قابل اثبات باشد.
اگر دادگاه عسر و حرج زن را با وجود شرایط مذکور در زندگی مشترک وی با همسرش احراز کند، زوجه میتواند با استناد به ماده 1130 قانون مدنی تقاضای طلاق بنماید.
آیا با اثبات اعتیاد همسر میتوان تقاضای طلاق کرد؟
یکی از مصادیق عسر و حرجی که بالاتر ذکر کردیم علاوه بر ضرب و شتم، ترک زندگی خانوادگی از جانب همسر و…، اعتیاد زوج است. اعتیاد یکی از مواردی است که قانون به واسطهی ابتلای مرد به آن، حق طلاق را به زن میدهد. در قانون مدنی، قانونگذار به زوجه (زن) این حق را داده که در صورت اثبات اعتیاد زوج (مرد) به هرنوع مواد مخدر و یا مشروبات الکلی، بتواند طلاق بگیرد.
همچنین در این مورد باید خدمت شما همراهان عزیز عرض کنیم که اگر زن در شرایط عسر و حرج قرار داشته باشد، مخالفت شوهر برای طلاق بیاثر میشود. بنابراین زن میتواند تحت حمایت قانونگذار، با اراده شواهدی مبنی بر اعتیاد همسر دادخواست طلاق بدهد.
نظر قانون در مورد طلاق به دلیل اعتیاد شوهر
بند 2 تبصره ماده 1130 قانون مدنی در مقام ارائه مصادیق عسر و حرج بیان میدارد: «اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلای وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع و یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است.»
قانونگذار در جهت تکمیل این بند ادامه میدهد: «در صورتی که زوج به تعهد خود عمل ننماید و یا پس از ترک، مجددا به مصرف مواد مذکور روی آورد، بنا به درخواست زوجه طلاق انجام خواهد شد.»
زن چگونه میتواند اعتیاد شوهر را اثبات کند؟
به منظور اثبات اعتیاد زوج دادگاه رسیدگیکننده به طلاق زن، زوج را برای انجام آزمایشات پزشکی به پزشکی قانونی ارجاع می دهد. اما در مواردی –که کم هم نیست!- ممکن است معتادها با ترفندهایی در نتایج آزمایش خلل به وجود آورند. آنان به این ترتیب پاسخ آزمایش اعتیادشان را منفی میکنند! اما قضات باتجربه پس از سالها خدمت میدانند که ممکن است معتاد دست به چنین کارهایی بزند. دادگاه برای جلوگیری از این امر نیز راهکار ارائه داده است. به این صورت که علاوه بر درخواست استفاده از آزمایشات پزشکی قانونی، شهادت شهود را نیز طلب میکند تا در پرونده ثبت شود.
در همین راستا قضات با همکاری واحد مددکاری و کلانتری محل، اقدام به تحقیقات در محل زندگی و اشتغال زوج در مورد وضعیت وی مینمایند.
همچنین در صورتی که بستگان و نزدیکان زوج، سابقا او را برای رهایی از دام این بلای خانمانسوز به مراکز ترک اعتیاد سپرده باشند، سوابق آنها در این مراکز ثبت میشود و زن میتواند با دریافت استعلام از آنها نسبت به تکمیل پرونده اقدام نماید.
دقت داشته باشید که اگر زوج به خاطر مصرف، خرید و فروش و یا تولید مواد مخدر دارای سابقه زندان نیز باشد، کار زوجه در مسیر جدایی بسیار آسانتر میشود. در این حالت با اعلام زوجه، دادگاه از دادگاه انقلاب که صالح در رسیدگی به جرایم مربوط به مواد مخدر است، استعلام مینماید.
بازدید: 10
+ نوشته شده در چهارشنبه 23 آذر 1401 ساعت 12:50 توسط mohsen
| ارسال نظر
طلاق به معنی پایان شرعی و قانونی ازدواج و جدا شدن زوجین از یکدیگر است، که در پی آن حقوق و تکالیف متقابلی که بین زوجین در هنگام ازدواج وجود داشته از میان میرود. از آنجا که سند ازدواج یک سند رسمی است، زنان میتوانند از طریق اجرای مفاد سند رسمی نیز برای رسیدن به مهریه خود اقدام کنند. به مجرد وقوع عقد نکاح، زوجه مستحق دریافت مهریه میشود و میتواند هرگونه دخل و تصرفی در آن انجام دهد. همچنین مهریه از روش های مختلفی قابل پیگیری و اجرا است که یکی از این روشها از طریق اداره ثبت اسناد رسمی است؛ این روش مزایایی دارد که با انتخاب آن میتوان از آن بهرهمند شد. ما در مطلب”نحوه گرفتن مهریه بعد از طلاق” نحوه اخذ مهریه از اداره ثبت بر آن هستیم تا شرایط و ضوابط دریافت مهریه از اداره ثبت را برای شما تشریح نماییم.
شرایط صدور اجرائیه از طریق اداره ثبت
1. مطالبه مهریه باید به موجب سند رسمی ازدواج باشد. 2. مهریه و اجرای تعهد منوط به رسیدن زمان مشخص نباشد. 3. متعهد بودن به مهریه و تعهدات.
قباله ازدواج، سند رسمی است که دلالت بر وقوع ازدواج، چه از نوع دائم و چه از نوع موقت،میان زوجین دارد. گاهی به قباله ازدواج، سند ازدواج و یا برگه ازدواج نیز گفتِ میشود. در قباله ازدواج، تمامی توافقات طرفین، باید به صورت دقیق ذکر شود. قباله ازدواج به عنوان یک سند رسمی، در تمامی محاکم، قابل استناد میباشد و زوجین برای طرح دعوا در خصوص مسائلی مانند اخذ مهریه، ملزم به ارایه قباله ازدواج هستند. بدون وجود قباله ازدواج، اثبات نکاح چه از نوع دائم و چه از نوع موقت، کار بسیار دشوار و زمان بری میباشد.
بازدید: 10
+ نوشته شده در يکشنبه 20 آذر 1401 ساعت 7:45 توسط mohsen
| ارسال نظر
بطلان معامله یا قرارداد در واقع وضعیتی است که باعث محرومیت طرفین از آثار قرارداد میگردد. فیالواقع بطلان به معنای این است که حالتی به وجود میآید که بر اساس آن، عقد از ابتدا به وجود نیامده است، خواه این عدم وجود در اثر تراضی طرفین باشد خواه در نتیجه بروز عوامل دیگر چرا که ممکن است عقود، بعد از تشکیل شدن بنا به دلایلی من جمله، عدم اهیلت هر یک از طرفین، فقدان قصد انشا طرفین و … از اساس، باطل تلقی گردنند. در این مقاله”بطلان معاملات” به برسی عوامل بطلان معامله خواهیم پرداخت.
عواملی که عدم وجود آنها در معامله سبب بطلان معامله میگردد
ماده 190 قانون مدنی مقرر نموده است:«برای صحت هر معامله شرایط ذیل اساسی است 1. قصد و رضای طرفین 2. اهلیت طرفین 3. موضوع معامله معین باشد 4. معامله مشروعیت داشته باشد» موارد دیگر موثر در ابطال معاملات 5. معامله صوری 6. معامله مال غیر در صورت عدم اجازه صاحب مال پس از آگاهی به عقد 7. اشتباه در نوع عقد، مورد معامله، شخص مورد معامله و …. 8. عدم رعایت شرایط اختصاصی عقود معین طبق ماده 218 قانون مدنی:«هرگاه معلوم شود که معامله با قصد فرار از دین به طور صوری انجام شده آن معامله باطل است. بنابراین طبق ماده فوق معامله ای صحیح است که دارای شرایط مذکور باشد، پس معامله ای که فاقد یک یا چند شرط فوقالذکر باشد باطل تلقی خواهد شد.
مراد از قصد اراده است یعنی طرفین معامله میبایست قصد داشته باشند، یعنی در آن سطح از هوشیاری و عقلانیت باشند که بفهمند چه عملی را انجام میدهند و آثار و تبعات آن چیست؛ به عبارت دیگر باید بدانند زیر چه نوشه ای را امضا میکنند.
به همین علت ماده 191 قانون مدنی مقرر داشته است که:
«عقد محقق میشود به قصد انشا به شرط مقرون بودن به چیزی که دلالت بر قصد کند».
با توجه به این ماده در میابیم برای اینکه از اراده شخصی آگاه شویم بایستی با لفظ یا فعل این اراده اعلام شود البته لازم نیست حتما و شرطا از طریق لفظ بیان شود بلکه میتواند با اشاره صورت گیرد ولیکن در این موارد اشارات میبایست کاملا واضح و معلوم باشد
در همین خصوص ماده 192 بیان میدارد:
«در مواردی که برای طرفین یا یکی از آنها تلفظ ممکن نباشد اشارهای که مبین از قصد و رضا باشد کافی است».
اکراه در معاملات و عدم رضایت
رضایت در قرارداد، میل و کشش قلبی نسبت به انعقاد معامله است. در واقع، رضایت مرحله ای است که شخص اعلام میکند که تمایل قلبی برای انعقاد چنین معاملهای را دارد.به نظر میرسد، رضایت مرحلهی قبل از اعلام قصد است؛ به این معنا که فرد ابتدا تمایل نسبت به معامله دارد و سپس قصد و اراده او برای انعقاد معامله ایجاد میشود. اکراه در معامله از سری عوامل مخدوش کردن رضایت در معامله است.
بازدید: 27
+ نوشته شده در سه شنبه 15 آذر 1401 ساعت 16:52 توسط mohsen
| ارسال نظر
در معنای ساده، وکالت به معنای سپردن و تفویض کار به دیگریست.
در معنای حقوقی نیز وکالت یک نوع عقد است که بر اساس آن، شخصی، طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود مینماید.
وکالت دهنده را موکل و کسی که وکالت به او اعطا می شود را وكيل می گویند. با انعقاد عقد وکالت مانند سایر عقود، طرفین در برابر یکدیگر دارای حقوق و مسئولیت میشوند و تعهداتی را در برابر یکدیگر دارند.
مورد وکالت، همان موضوعیست که مورد توافق طرفین قرار گرفته و وکیل باید آن را انجام دهد.
شرایط عقدوکالت
در عقد وکالت، وکیل جانشین موکل میشود و کاری که باید توسط موکل انجام میشده است، به عهده وکیل قرار میگیرد و با انجام کار توسط وکیل، انگار خود موکل آن کار را انجام داده است.
ضمن اینکه طرفین عقد وکالت باید آن را قبول کنند. یعنی یک نفر نمیتواند، دیگری را بدون رضایت او، وکیل خود نماید.
وکالت بلاعزل
وکالت، از جمله معاملاتیست که هر یک از طرفین، هر زمان که بخواهد، میتواند آن را بهصورت یک جانبه فسخ نماید مگر اینکه بهعنوان شرط ضمن عقدی آمده باشند که نتوان آن را یک جانبه فسخ کرد. برای مثال اگر در عقد ازدواج، زن به مرد وکالت در خرید خانه را بدهد، هیچیک از طرفین نمیتوانند آن را یک جانبه به هم بزنند. در این وضعیت، وکالت بلاعزل صورت گرفته است. در حالی که اگر در شرایط عادی، زن و مرد عقد وکالت فروش خانه را منعقد کنند، هر یک از آنها میتوانند، بدون رضایت طرف مقابل آن را فسخ کنند.
در مواردی که میخواهید، اختیار فسخ قرارداد وکالت را از دست ندهید، نباید وکالت بلاعزل به وکیل بدهید.
انواع وکالت
همانطور که بیان شد، ممکن است، وکیل قسمتی از کار را به عهده بگیرد یا بهطور کلی انجام کار به وی واگذار شود که از این نظر میتوان عقد وکالت را به انواع مطلق یا مقید تقسیم کرد.
وکالت مطلق: در صورتی که عقد وکالت بهطور کلی به وکیل واگذار شود، اصطلاحا گفته میشود، عقد به صورت مطلق است.
وکالت مقید: اگر موکل انجام بخشی از امور را با موضوع مقید به وکیل بسپارد، عقد به صورت خاص و مقید در نظر گرفته میشود و وکیل مجاز است فقط در محدوده همین موضوع فعالیت نماید. از سوی دیگر میتوان نوع دیگری از وکالت را از نظر قضایی و اداری یا غیرقضایی در نظر گرفت. با این توضیح که در صورتی که پدری از فرزند خود بخواهد بخشی از امور اداری خود راانجام دهد، لازم نیست فرزند وی حتما وکیل دادگستری باشد. (جز در مواردی که وکیل دادگستری بودن، شرط انجام کار است).
وکالت غیرقضایی: در صورتی که شخصی، بخش یا تمام امور اداری خود را برای پیگیری به دیگری بسپارد، وکالت وی از نوع اداری خواهد بود که به صورت رسمی در دفاتر اسناد رسمی به ثبت میرسد.
قضایی: برای انجام اموری که وکیل دادگستری، دانش و تخصص کافی برای انجام آن را دارد، وی را به دادگاه معرفی مینماید.
وکالت نامه
وکالت نامه همان سندیست که توافقات طرفین در آن درج میشود و موضوع انجام کار و اختیارات وکیل در آن مشخص میگردد. ضمن اینکه برای رسمیت وکالتنامه، باید توسط طرفین در دفاتر اسناد رسمی تنظیم شود.
نکتهای که باید در رابطه با انواع وکالت نامه به آن توجه داشته باشید، این است که وکیل، صرفا در موارد مندرج در وکالتنامه میتواند عمل کند در غیر این صورت در برابر موکل مسئول است.
بهعلاوه مدت عقد باید در وکالتنامه ذکر شود، در این بین تفاوتی ندارد که وکالت از نوع بلاعزل باشد یا خیر.
بازدید: 21
+ نوشته شده در شنبه 28 آبان 1401 ساعت 14:29 توسط mohsen
| ارسال نظر
همواره این احتمال وجود دارد که طی فرآیند دادرسی، خطا یا اشتباهاتی رخ دهد که صحت فرآیند دادرسی و یا صدور حکم را با مشکل مواجه کند و سبب تضییع حقوق یکی از طرفین دعوا شود. به همین دلیل قانونگذار در قانون آیین دادرسی کیفری روشهای اعتراض به آرای صادره از سوی دادگاهها را پیشبینی کرده است که یکی از این روشها اعاده دادرسی است. اعاده دادرسی دو نوع دارد: اعاده دادرسی مدنی و اعاده دادرسی کیفری. در واقع، اعاده دادرسی، آخرین روش شکایت به یک حکم قطعی است. در قانون آیین دادرسی کیفری، مرجع رسیدگی کننده به درخواست اعاده دادرسی، مواردی که در آن اعاده دادرسی از آرا قطعی دادگاهها قابلیت طرح دارد و مهلت درخواست اعاده دادرسی تبیین شده است. از این رو، در مطلب «وکیل اعاده دادرسی کیفری» به بررسی این شرایط و ضوابط میپردازیم. با ما تا انتهای این مطلب همراه باشید.
تماس با وکیل: 09124970000 – 09124920000
مفهوماعاده دادرسی کیفری
هنگامی که یک رأی از دادگاهی صادر میشود، ممکن است بنا به دلایل مختلفی طرفین دعوی به آن اعتراض داشته باشند. در این صورت قانونگذار روشهای مختلفی را برای اعتراض به رأی در نظر گرفته است. یکی از روشهای اعتراض به آرای قطعی صادره از دادگاهها که هم در دعاوی حقوقی و هم در دعاوی کیفری امکانپذیر است، اعاده دادرسی میباشد. اعاده دادرسی کیفری که یکی از روشهای فوقالعاده اعتراض به احکام صادره از دادگاهها است با ارائه دادخواست اعاده دادرسی کیفری به دیوان عالی کشور صورت میپذیرد. اگر دیوان درخواست اعاده دادرسی مطروحه را صحیح تشخیص دهد، پرونده را برای صدور رأی شایسته به دادگاه همعرض محکمه صادرکننده ارسال میکند.
اشخاص صالح برای طرح اعاده دادرسی کیفری
مطابق قانون آیین دادرسی کیفری، اشخاص زیر دارای حق طرح دادخواست اعاده دادرسی کیفری در محکمه صالح میباشند:
1- محکومٌ علیه، وکیل یا نماینده قانونی او؛
و در صورت غیبت یا فوت محکومٌعلیه:
2- همسر محکومٌعلیه؛
3- وراث قانونی محکومٌعلیه؛
4- وصی محکومٌ علیه؛
5- دادستان.
مهلت طرح اعاده دادرسی کیفری
در خصوص طرح دادخواست اعاده دادرسی کیفری، مهلتی در قانون آیین دادرسی کیفری پیشبینی نشده است و هر گاه موردی از موارد اعاده دادرسی پدید آید، میتوان درخواست اعاده دادرسی را مطرح کرد.
بازدید: 21
+ نوشته شده در چهارشنبه 25 آبان 1401 ساعت 14:16 توسط mohsen
| ارسال نظر
در ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی، جهات تجدیدنظرخواهی به صراحت و تفصیل، تشریح شدهاند که مطابق با آن، در صورتی ما میتوانیم نسبت به رأی صادره از دادگاه حقوقی، تجدیدنظرخواهی نماییم که یکی از دلایل مصرح قانونی ذیل وجود داشته باشد:
1- عدم اعتبار مستندات دادگاه؛
2- عدم وجود شرایط قانونی شهادت شهود؛
3- عدم توجه و عنایت قاضی رسیدگی کننده به دلایل بیان شده از سوی طرفین یا یکی از آنها؛
4- عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادر کننده رأی مورد اعتراض؛
5- مخالف بودن رأی صادره با موازین شرعی یا مقررات قانونی.
در بند قبل توضیح دادیم که تجدیدنظرخواهی به چه معناست و برای ثبت دادخواست تجدیدنظرخواهی حقوقی چه شرایطی باید وجود داشته باشد. در این بند به این موضوع خواهیم پرداخت که تجدیدنظرخواهی حقوقی چه شرایط و احکامی دارد؟ آنچه که در این خصوص واجد اهمیت بسیار است، نحوه تجدید نظر خواهی است. به عبارت بهتر، ممکن است افرادی که قصد ثبت دادخواست تجدیدنظر از رأی بدوی را دارند، این سؤال طرح شود که نحوه ثبت تجدیدنظر خواهی چگونه است؟ به منظور پاسخ دادن به این پرسش، لازم است که ابتدا بدانیم کدام دسته از آرای صادره از سوی محاکم قابلیت تجدیدنظرخواهی دارند.
احکام حقوقی قابل تجدیدنظرخواهی
در ماده 331 قانون آیین دادرسی مدنی، آن دسته از احکام حقوقی که قابل تجدید نظر خواهی هستند، بیان شده است. بر اساس این ماده:
1- در دعاوی مالی، تنها آن دسته از احکام صادره که خواسته یا ارزش آن، از سه میلیون ریال بیشتر باشد، قابل تجدیدنظرخواهی است.
2- در دعاوی غیر مالی نیز کلیه آرای صادره از سوی دادگاه بدوی قابل تجدیدنظر خواهی است.
3- حکم صادره در خصوص متفرعات دعوی، از قبیل خسارات، چنانچه رأی صادره راجع به اصل دعوی قابلیت تجدید نظر داشته باشد، قابل تجدیدنظرخواهی است.
4- همچنین علاوه بر احکام صادره از سوی محاکم حقوقی، برخی قرارهای صادره از سوی این نهادهای قضایی نیز قابلیت تجدیدنظر خواهی دارد. برای مثال میتوان به قرار ابطال یا رد دادخواست، قرار رد یا عدم استماع دعوی، قرار سقوط دعوی و عدم اهلیت قابل تجدیدنظرخواهی است. منتها به شرطی که حکم راجع به اصل دعوی، قابل تجدیدنظرخواهی باشد.
نحوه تجدیدنظرخواهی
مطابق با مقررات قانون آیین دادرسی مدنی، نحوه تجدیدنظرخواهی در امور حقوقی، به صورت زیر است:
1- فردی که قصد تجدیدنظرخواهی حقوقی دارد باید دادخواست تجدیدنظر خود را در مهلت مقرر بیست روزه، به دفتر دادگاه صادر کننده رأی بدوی، ارائه نماید؛
2- مرجع تجدیدنظر خواهی نیز بعد از آن که درخواست تجدید نظر وصول شد، آن را ثبت و اقدام به تعیین شعبه و نیز وقت رسیدگی و ابلاغ آن به طرفین پرونده مینماید.
جهت مشاوره با وکیل پایه یک دادگستری با شمارههای روبهرو تماس حاصل فرمایید: 09124970000 – 02188403166
بازدید: 16
+ نوشته شده در يکشنبه 22 آبان 1401 ساعت 20:19 توسط mohsen
| ارسال نظر
حقوق و مزایا وکیل زن تفاوتی با وکیل مرد ندارد بلکه در نوع پرونده و سطح وکیل بستگی دارد،که آیا این وکیل،وکیل پایه یک است یا پایه دو یا کارآموز بسته به سطح وکیل و نوع پروندحقوقی، حقوق وکیل مشخص می شود.
حق الوکاله وکیل در ایران ثابت نیست و بسته به فعالیت وکیل و پرونده سبک و سنگین،نوع پرونده و سطح وکیل دارد.و حتی نوع فعالیت وکیل به عنوان مثال شخصی می باشد یا با یک موسسه همکاری می کند که مسلما با موسسه همکاری کردن درصدی از حقوق برای موسسه برداشته می شود اما از طرفی به سبب موسسه حقوقی اعتماد بیشتری به وکیل پیدا میکنند.
توانایی وکیل پایه یک خانم در محاکم قضایی
علی رغم طرز فکر برخی افراد مبنی بر عدم توانای در تعاملات و دعاوی حقوقی، همانطور که در مطالب گذشته این وبسایت عنوان شده است، هوش و ذکاوت، نظم و انضباط، پیگیری و سخنوری از مهمترین شاخصه های یک وکیل خوب است که این خصوصیات عموما در وکلای زن دیده می شود .
حضور وکلای مجرب زن که از هوش و ذکاوت و قدرت چانه زنی بالایی برخوردارند برای یک مجموعه وکلا و همچنین موکلان، می تواند یک امتیاز مثبت به شمار آید.
چالش های وکلای خانم
جایگاه زنان در دادگستری با گذشت زمان از ابتدای انقلاب تاکنون پیشرفت چشمگیری داشته است. از آنجا که توانایی وکیل پایه یک زن در دادگستری برکسی پوشیدِ نیست،به همین خاطر به صورت مختصر مطلبی در مورد این موضوع را به اشتراک می گذاریم.
مشاوره حقوقی و قبول دعاوی خانواده، کیفری و حقوقی در موسسه حقوقی آسایش گستران با حضور وکیل پایه یک دادگستری زن امکان پذیر است که در پایان این مطلب به جزییات آن اشاره خواهد شد.
حق الوکاله خانم
برخی از موکلان با این جمله”اگر می خواستم انقدر زیاد حق الوکاله بدم،که میرفتم سراغ یک وکیل آقا،نه اینکه یک وکیل خانم انتخاب کنم!!!“قصد تخریب وکلای زن را دارند.
هیچ تفاوتی بین خانم و آقا بودن وکیل نیست و شخص(وکیل) متناسب به فعالیت هایی که کرده هزینه از موکل خود دریافت میکنه و هیچ ارتباطی بین زن یا مرد بودن وکیل نیست.
دیدگاه وکیل آقا به خانم
یکی دیگه از چالش های وکیل خانم وکلای آقا هستند،بسیار شنیدِ می شود که وکلای آقا نسبت به وکیل زن همچین حسی دارند(شما خانومها توی دادگاه احساسی برخورد می کنید و موکل را پررو میکنید،وکلای مرد قویتر و جلوی قاضی بهتر میتونن دفاع کنند.)
یک وکیل خوب و با تجربه می داند در چه موقع احساسی،اقتدارانه و… در دادگاه برخورد که و ربطی به وکیل خانم یا آقای بودن ندارد،هردو باید با چیدمان استراتژی برتر از موکل خود به خوبی دفاع کنند.
اساتید
یه طرز تفکر اشتباه دیگه که برای خانم های وکیل چالش محسوب میشه(آقایون توی وکالت جسورترن و تواناتر و شجاعانه تر می تونن جلوی قاضی صحبت کنند.در صورتی که وکلای خانم ریز بین و نکته سنج هستند.)
واقعا اگه بخوایم بگیم وکلای خانم ریز بین هستند و کلای آقا نه یا بلعکس وکلای آقا جسورتر هستند ولی وکلای زن نه خب مسلما یک طرز تفکر اشتباه می باشد.همانطور که گفتیم هردو وکیل باید هردو این خصوصیات را باهم داشته باشند تا یک وکیل موفق به شمار بی آیند.
خانواده
یکی دیگر از چالش های وکلای زن خانواده آنها می باشند.
وکالت برای دختر خوب نیست،جامعه ناامن و مرد سالاره،این حرفه برات خطر داره و….
نگهبان جلوی دادگاه
خانم وکیل پوششتون و حجابتون را رعایت کنید…
برای مشاوره با وکیل پایه یک زن به کجا باید مراجعه کرد ؟
بازدید: 15
+ نوشته شده در چهارشنبه 18 آبان 1401 ساعت 16:23 توسط mohsen
| ارسال نظر
قانون جدید مجازات اسلامی پس از رفتوآمدهای بسیار در مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان بالاخرِ برای اجرا به دولت ابلاغ شد.
در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ مجازاتها به ۵ دسته زیر تقسیم می شوند :
حدود
قصاص
دیات
تعزیرات
کیفرهای بازدارنده
در قانون جدید، قسم آخر مجازاتها (یعنی مجازاتهای بازدارنده) حذف شد و سه بخش حدود، قصاص و دیات نیز مورد تغییر و بازبینی قرار گرفت.
با وجود این اتفاقات در بخش تعزیرات تحولی صورت نگرفت و از آنجا که اعاده حیثیت در بخش تعزیرات پیشبینی شده است در این باره تحولی صورت نگرفت و اعاده حیثیت به همان وضع سابق باقی ماند.
در ماده ۱ قانون مسئولیت مدنی تاکید میشود:
هرکس بدون مجوز قانونی عمدا یا در نتیجه بیاحتیاطی به جان یا سلامتی یا مال یا آزادی یا حیثیت یا شهرت تجارتی یا به هر حق دیگر که به موجب قانون برای افراد ایجاد گردیده، لطمهای وارد نماید که موجب ضرر مادی یا معنوی دیگری شود مسئول جبران خسارت ناشی از عمل خود است.
چنانکه معلوم است ضرر معنوی به صراحت در این ماده از قانون مسئولیت مدنی قابل جبران اعلام شدِ است.
این ماده میتواند مستندی برای دادگاهها باشد تا با صدور رای به جبران خسارت معنوی وارد شدِ به شهروندان، از آنها در مقابل طرح شکایتهای واهی و بدون پشتوانه حمایت شود.
اما ، رویه قضایی تمایل چندانی به صدور رای به جبران خسارت معنوی از کسانی که با طرح شکایت واهی خسارت دیدهاند وجود ندارد.
کسانی که قربانی طرح شکایت واهی شدهاند و حیثیت آنها لکهدار شدِ است
معمولا به دنبال راهی هستند که به بهترین روش ممکن حیثیت خود را احیا کنند و افترازننده را به سزای عمل خود برسانند.
معمولا در این خصوص شخص با طرح شکایت افترا به دادسرا، تقاضای تعقیب، تحقیق و محکومیت مفتری را میکند.
در همین راستا مفتری احضار میشود و دفاعیات خود را ارایه میدهد؛ اما در صورت با اثبات سوء نیت وی، کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به اتهام مربوط به دادگاه عمومی جزایی ارسال میشود.
بازدید: 14
+ نوشته شده در دوشنبه 16 آبان 1401 ساعت 18:06 توسط mohsen
| ارسال نظر